شروع هفته بیست ونهم و خونه جدید
سلام به دختر شیطوووووون مامان .. مامانی بعد از روزای پر از کار بلاخره تونستم بیام و بنویسم .. الان از خونه مامان فاطمه دارم مینویسم و پرنیای عمه هم کنارم نشسته و توت فرنگی هم آورده با هم بخوریم و خواهر شیطونش پانیا خانم هم با مامانش رفته سرکار .. 18 ام پنجشنبه اسباب ها رو بردیم خونه جدید و فرداش مامان فاطمه و باباهادی و خودم جابه جا کردن وسایل ها رو شروع کردیم و تا شب بیشتر کارهای اصلی انجام شد ولی مامان فاطمه و باباهادی خخخخیلی خیلی خسته شدن و دستشون درد نکنه .. یکی دو روز بعدش هم مامان فاطمه اومد و کارای مونده رو تموم کرد و سه شنبه که روز پدر هم بود با باباجون و خاله و شوهرخالم رفتن مشهد و ما هم ریزه کارای مونده رو انجام دادیم .. ...